نفیس ها

جزوات آموزشی و تحقیق و گزارش کار

نفیس ها

جزوات آموزشی و تحقیق و گزارش کار

بررسی تاریخ اداری قبل از اسلام ایران

بررسی تاریخ اداری قبل از اسلام ایران


در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
- آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
- در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
در این دوران شاه مرکز قدرت ها بود ، امتیاز را او می داد ، قانون ها از او ناشی می شد ، فرمانده کل قوا بوده و رئیس کل تشکیلات کشوری به حساب می آمد ، رئیس مذهب نیز بود ، زیرا پادشاه هخامنشی خود را نماینده اهورامزدا ( خداوند ) در روی زمین می دانست . چنان که داریوش در سنگ نبشه ی نقش رستم می گوید : « چون اهورامزدا دید کار زمین مختل است آن را به من سپرد و من آن را به ترتیب صحیح در آوردم » .
گسترش و بزرگی امپراطوری هخامنشیان ( 550 تا 230 قبل از میلاد ) . مشکل ادرای و سازمانی تازه ای در زمینه ی برقراری ارتباط ، میان واحد های مختلف مملکتی به وجود آورد و کنترل سازمان های دولتی را که از مدیترانه به پنجاب و از نیل به ترکستان گسترده شده بود دشوار ساخت .
برای رفع این مشکل ، شبکه ی راهها به وجود آمد که پایتخت را به دورترین نقطه های مرزی مربوط می ساخت و در رشد بازرگانی داخلی و خارجی ایران ، تاثیر به سزایی داشت . اقتصاد پولی در ایران آغاز شد و نوعی تمرکز سیاسی و عدم تمرکز اداری ایجاد گردید ، بدین ترتیب که سیاست های مربوط به تمامی کشور در پایتخت گرفته می شد ، در حالی که تصمیم -های محلی به حکومت های محلی و ساتراپ ها سپرده شده بود .
پارسی ها ، بالا بردن سطح فرهنگ و تمدن سرزمین های تصرف شده را وظیفه خود می – دانستند و با مردمان آن ها به مهربانی رفتار می کردند و در ارائه ی خدمات عمومی مانند ایجاد راهها و شبکه های آبیاری پیش قدم بودند ، چنان که داریوش در تکمیل کانال نیل کوشش کرد
( 521 – 458 ق.م ) تا کشتی های بتوانند از مصر به ایران و هند ، رفت و آمد نمایند .
قابل ذکر است که بر روی استوانه ای از گل که در حدود 65 سال پیش در بین النهرین پیدا شده ، به خط بابلی و به فرمان کورش کبیر اولین منشور آزادی ملت ها نوشته شده است ، این فرمان در سال 550 ق.م صادر گردیده و به موجب آن یهودیان پس از70 سال اسیری به وطن خود بازگشتند که این رویداد در تورات نیز آمده است .
با توجه به آن چه که در بالا آمد و نوشته های گزنفون در کتاب تربیت کورش ، می توان برداشت کرد که پارسی ها به آموزش کارمندان ، پیش از ورود به سازمان و هم چنین آموزش
ضمن خدمت توجه داشته و شالوده ترفیع بر شایستگی و لیاقت کارکنان استوار بوده است .
در نهایت به نظر برخی از دانشمندان مدیریت ، ایرانیان باستان ، در مدیریت و اداره ی سازمان های بزرگ ، چنان استعداد و توانائی از خود نشان دادند که مقدونی ها ، عرب ها و مغول ها ، پس از پیروزی ناگزیر شدند که شغل های مهم و حساس مملکتی را به آنان بسپارند .

تعداد مشاهده: 736 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 75

حجم فایل:55 کیلوبایت

 قیمت: 12,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    حاوی فایل ورد قابل ویرایش

بررسی زندگینامه تیمور لنگ

بررسی زندگینامه تیمور لنگ


زندگینامه
تیمور گورکان{807 -771 ق / 1405- 1369 م }
تیمور در خانواده‏اى از قبایل ترک ماوراءالنهر و در شهر " کش " - از توابع سمرقند در ترکستان ( آسیای مرکزی فعلی )- در 736 ق / 1335 م دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوارکاری و تیر اندازی مهارت یافت.. پدرش تراغاى، از جنگجویان ایل برلاس بود که طایفه‏اش در این نواحى از قدرت و نفوذ محلى برخوردار بودند. در 761 ق / 1360 م، فردى به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتاى ، از ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجى برلاس که دفاع از شهر کش - بعدها شهر سبز خوانده شد - را در مقابل این مهاجم دشوار یافت ، دفاع از ولایت را به پسر تراغاى - تیمور گورکان - سپرد. تیمور که در چنین آشوبى قدم به صحنه حوادث گذاشت در آن هنگام 25 سال داشت. تیمور توانست با زیرکى و سیاست، از همان آغاز کار، و با اظهار طاعت نسبت به مهاجمان، شهر کش را از قتل و غارت نجات دهد. سپس با امیر حسین - نواده قزغن در کابل - بناى دوستى گذاشت و بالاخره خواهر او - اولجاى ترکان - را به عقد ازدواج خود درآورد .
تیمور به سبب همین خویشاوندى، در خانواده امیر حسین به گورکان - داماد - مشهور شد. لیکن، دوستى تیمور با امیر حسین دیرى نپایید و با مرگ اولجاى ترکان، جنگ بین این دو امیر اجتناب ناپذیر شد. در آخرین نبرد، قلعه هندوان نزدیک بلخ، به محاصره سپاه تیمور درآمد و امیر حسین مغلوب و مقتول شد. با این پیروزى تیمور در بلخ به فرمانروایى مستقل رسید(رمضان 771 ق / آوریل 1370 م) و خود را صاحبقران خواند. چهار تن از زنان امیر حسین را نیز به ازدواج خود درآورد و باقى را به سرداران بخشید. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و سمرقند را پایتخت خویش ساخت.
در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت، دو انگشت دست راستش قطع شد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر می‌لنگید و به این دلیل به «تیمور لنگ» شهرت یافت.
بعد از قدرت یافتنش و یا شاید در زمان جانشینانش ، نسب او را به سردار و خویشاوند نزدیک- و شاید افسانه ای- چنگیز خان مغول می رساندند . این بدان جهت بود که می خواستند خود را جانشینان چنگیز قلمداد کنند .

لشگر کشی های تیمور
تیمور که در عین سلحشوری و بی باکی, فردی هوشیار و فرصت طلب بود, توانست به زودی با شکست امیر حسین از نوادگان قزغن در کابل که مدعی منصب اجدادی خود بود, بلخ را تسخیر به این ترتیب و حکومت مستقلی را تشکیل دهد «رمضان 771 ق/ آوریل 1370 م» او سپس خود را صاحبقران خواند. پس از آن تیمور طی پنج سال از 772 تا 777 ق/ 1370 تا 1375 م, سه بار به خوارزم و پنج بار به قلمرو خانان جَثَه در آن سوی سیحون لشکر کشید. با این وجود فتح خوارزم ده سال پس از آغاز سلطنتش ممکن شد و عاقبت آنجا را ویران کرد .

تعداد مشاهده: 753 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 52

حجم فایل:50 کیلوبایت

 قیمت: 10,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    حاوی فایل ورد قابل ویرایش

بررسی تنظیمات در عصر عثمانی

بررسی تنظیمات در عصر عثمانی


تنظیمات, جنبش اصلاحات در حکومت عثمانی از 1255 تا چند دهه پس از آن . تنظیمات (جمع تنظیم به معنای «نظم بخشیدن ») در ترکی امروزی و در زبانهای غربی به مفهوم «اصلاحات » در عثمانی قرن سیزدهم و نیز در مورد دوره ای که این اصلاحات در آن صورت گرفته به کار می رود ( د. ا. ترک ج 11 ص 709). آغاز دورة تنظیمات را از زمان صدور «فرمان تنظیمات خیریه » ــ که «خط همایون گلخانه » («خط » در عثمانی به معنای فرمان ) نیز نامیده می شود ــ در 26 شعبان 1255 می دانند. دربارة پایان دورة تنظیمات به اختلاف این تاریخها را ذکر کرده اند: اعلان مشروطیت اول در ذیحجة 1293 (شاو ج 2 ص 55 د. ترک ذیل Gulhane hatti) اعلان مشروطیت دوم در جمادی الا´خرة 1326 ( میدان لاروس ج 11 ص 886) مرگ عالی پاشا یکی از سه دولتمرد پیش برندة برنامة تنظیمات در 1288 ( د.اسلام چاپ دوم ج 10 ص 201) حدود 1297 و استقرار حاکمیت استبدادی عبدالحمید دوم ( د. اسلام چاپ اول ج 8 ص 656) داده شدن امتیازات ویژه به مسیحیان قلمروعثمانی در1273( > دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد < ج 4 ص 183ـ184) و انحلال نخستین مجلس مبعوثان عثمانی به دست سلطان عبدالحمید در صفر 1295 (فاروغی ص 268 د. اسلام چاپ دوم همانجا).
در بارة چیستی تنظیمات نظرهای گوناگونی داده شده که از آن جمله است : اصلاحات مبتنی بر برنامة ملهم از اروپا ایجاد تغییرات اجباری فرهنگی تلاش برای شکل اروپایی دادن به دولت عثمانی اقدام برای جلب رضایت و رفتار دوستانة اروپا نسبت به ترکیه و جنبشی فرهنگی و اصلاح طلبانه به منظور زمینه سازی برای نزدیک کردن دنیای اسلام و جهان مسیحی به یکدیگر ( د. ا. ترک ج 11 ص 710). به نظر یتکین (ج 1 ص 182ـ183) موضوع تنظیمات سوق دادن ترکان به شاهراه تمدن نبود بلکه عبارت بود از تسهیل استثمار عثمانی به دست سرمایه داری اروپا. دولت مقتدر عثمانی در زمان برتری قدرت نظامی اش بر اروپا نیازی به اصلاحات نظام اداری و نظامی احساس نمی کرد اما از اواسط قرن دهم که در موضع تدافعی قرار گرفت و فروپاشی قلمرو و نظامات دولتی آن آغاز گردید ضرورت اصلاحات احساس شد و اقداماتی صورت گرفت که تنظیمات از مهمترین آنها بود (لوئیس ص 40).
جنبش اصلاحات را به دو دورة عمده می توان تقسیم کرد: در دورة اول اصلاحات بر گرفته از فرهنگ عثمانی بود و اصلاح مؤسسات دولتی را که به منظور احیای اقتدار دولت و خاتمه بخشیدن به آشفتگیها و تشنجها صورت می گرفت در گرو اجرای قوانین و مراعات سنن عثمانی می دانست ولی در دورة دوم با آشکار شدن برتری روزافزون کشورهای اروپایی و شکستها و عقب نشینیهای پیاپی حکومت عثمانی الهام گرفتن و گرته برداری از تمدن و نظامات اروپایی ضروری دانسته شد ( د.ا. ترک همانجا). پیمان کارلوویتس ــ که پس از شکست عثمانی از اتریش و هم پیمانانش در 1111/1699 بر آن دولت تحمیل شد ــ تنزل دولت عثمانی را آشکار کرد (هامر ـ پورگشتال ج 6 ص 678). این پیمان پیمانهای دیگری چون پیمان پاساروفچه / پاساروویتس (1131/1718) را به دنبال آورد ( رجوع کنید به پاساروفچه * ). پس از تن دادن دولت عثمانی به شرایط پیمانهای مذکور بود که عثمانیان ناگزیر از اعتراف به برتری اروپا در زمینه های گوناگون علمی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی شدند و برای ادامة هستی خود را به آنان نیازمند یافتند (حائری ص 18). از آن پس اصلاحات غرب گرایانه ای صورت گرفت مانند «دورة لاله » ( رجوع کنید به لاله دوره * 1131ـ1143 رئیس نیا ج 3 ص 33ـ41) «نظام جدید * » در دورة سلطان سلیم سوم (حک : 1203ـ1222 رجوع کنید به د. ا. ترک ج 9 ص 309ـ 317 پاکالین ذیل cedit" â"Nizam- رئیس نیا ج 3 ص 42ـ 48) اصلاحات دورة محمود دوم (حک : 1223ـ1255 رجوع کنید به د. ا. ترک ج 7 ص 165ـ170) و در نهایت تنظیمات .

تعداد مشاهده: 720 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 32

حجم فایل:24 کیلوبایت

 قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    حاوی فایل ورد قابل ویرایش

بررسی علویان و شیعیان در دوره عثمانی

بررسی علویان و شیعیان در دوره عثمانی


مقدمه
پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه ،این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربی قرون میانه تا نوشتههای سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی. همچنین از نوشتههای تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارشهایی که ایرانیها و لبنانیهای شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشتهاند. البته تصویر به دست آمده، از بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.
نام علویان یا پیروتن علی‌بن ابی‌طالب(ع) همواره نام نصیریه را به ذهن متبادر میسازد، اینک باید دید (نصیریه) چه کسانی بودند و نام علویان چگونه به وجود آمد. در میان بزرگان شیعه و در زمین امام حسن عسکری(ع) و در قرن سوم هجری شخصی به نام محمدبن نصیر نمیری می‌زیست، وی تغییراتی در مذهب امامیه پدید آورد و مدعی بابیت آن حضرت شد و جماعتی را پیرو خود ساخت، یاران او در تاریخ به نصیریه معروف گشتند و از غلاه شیعه به شمار رفتند.
محمدبن نصیر در کتب رجال شیعه
محمدبن نصیر نمیری را شیخ طوسی در رجال خود از یاران امام محمد تقی و در کتاب غیبت وی را از یاران ابومحمد حسن عسکری شمرده است، و چون امام عسکری درگذشت دعوی بابیت و مقام محمدبن عثمان را که از نواب اربعه و از اصحاب امام زمان بود، کرد و ابوجعفر محمدبن عثمان را لعنت نمود و از وی تبری جست. علامه حلی در قسمت دوم از رجال خود گوید: که محمدبن نصیر از بزرگان بصره بود و مردی دانشمند بشمار میرفت و در حدیث و روایت او را ضعیف شمرده است. کشی نیز در جال خود همین مطلب را آورده است.
نصیریه پندارند که خدای تعالی بعضی اوقات در جسد علی حلول میکرد و گویند آن زمان که حضرت علی در بسیار سنگین خیبر را از جای برکند به قدرت ربانی بود و زمانی که خداوند در او حلول کرده بود، شهرستانی نیز در کتاب الملل و النحل، محمدبن نصیر را قائل به حلول خداوند در پیامبر و علی و دیگر اشخاص دانسته است، ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل خود می‌نویسد در زمان ما شیعیان نصیری در اردن و شام و شهر طبریه فراوانند.

وجه تسمیه نصیریه از نظر علویان

علویان در وجه تسمیه خود به نصیریه گویند: به هنگام فتح حمص و بعلبک به دست لشکریان ایلام ابوعبیده جراح برای پیشرفت لشکر خود درخواست کمک کرد و خالدبن ولید از عراق و عمرو پس عاص از مصر و جماعتی از شیعیان علی که در بیعت غدیرخم حضور داشتند و بیش از چهارصد و پنجاه تن می‌شدند بیاری ابوعبیده شتافتند، و موجب پیشرفت کار او شدند و سپس در نواحی کوهستانی شام مسکن گزیدند. این نیروی کمکی کوچک را «نصیره» تصغیر «نصره» به معنی پیروزی خواندند و از آن پس این نام بر علویان جبال لبنان و سوریه اطلاق گردید.

تعداد مشاهده: 801 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 30

حجم فایل:33 کیلوبایت

 قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    حاوی فایل ورد قابل ویرایش

بررسی تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان

بررسی تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان


دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است
ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی میکنند؟
«باحمایت سردار ھای بلوچ نادرشاہ میرمحبت خان را بہ عنوان خان کلات تعیین نمود و بہ او خلعت ھای فاخرہ بخشید و بنا بہ خواست او میرکمال خان اھلتاززئی، سردار بنگلزئی، علی دربان و مھرعلی بہ اتفاق میراھلتازخان دستگیر شدہ و در قندھار زیر نظر قرار گرفتند ـ میرمحبت خان چندروزی در دربار نادری ماند ـ نادرشاہ نھایت رضایت را اظھار نمود و با دادن پانصد سوار بہ سرپرستی سپھسالار لطف علی ایرانی آنھا را برای رفتن بہ کلات مرخص نمود ـ با رسیدن لطف علی ایرانی بہ کلات او با شکوہ و جلال میرمحبت خان را بر تخت نشاند ـ در تاریخ بلوچھا این روز یکی از شومترین روزھا بود زیرا زور و فشار بار یک حکومت خارجی برای ھمیشہ بر دوش بلوچھای آزادمنش گذاشتہ شد» تاریخ بلوجستان نویسندہ: میرگل خان نصیر ، مترجم: ملک بلوچ
برای آنکه سخنی از حقیقت و منطق برخوردار باشد، نیازی نیست که نویسنده رنج کشیده باشد و یا کمونیست باشد. اگر یک سلطنت طلب هم بگوید ماست سفید است باید پذیرفت. من از این رو روی سلطنت طلبی ام تاکید میکنم که مچ آنها که منطق سرشان نمی شود را بگیرم و این افراد تنها هم میهن بلوچ من آقای مکرانی را شامل نمی شود بلکه بسیاری دیگر از ایرانیان جمهوریخواه از چپ تا راست را شامل میشود که با «چوب» سلطنت طلبی همه سخنان مخالف شان را رد میکنند. همینکه اعتقاد به نظام سلطنتی دارید حرف تان که میگویید ماست سفید است را نباید پذیرفت. اینچنین بحث سیاسی کردن بسیار بچه گانه است. یا آنجا که میگوید تو چون سلطنت طلب هستی و در کاخ خودت نشستی درد مرا نمی فهمی. این نوع «استدلال» چیزی بجز کم آوردن نیست. اینها چون پاسخی برای حرف حق ندارند به ایل و تبار نویسنده می تازند. حال خود کسانی که در مقالات شان سلطنت طلبی مرا بعنوان عاملی برای رد نظریاتم آورده ام به شهادت می گیرم که آیا اعتقاد به اینکه مردم ایران باید این حق را داشته باشند که بین سلطنت و جمهوری یکی را انتخاب کنند سلطنت طلبی است؟ اگر من عقیده داشته باشم که نظام پادشاهی، نه این که به زور خود را تحمیل کند بلکه با آرای مردم روی کار بیاید، در کشور ایران برای کارکرد سیاست بهترین انتخاب است سلطنت طلبی به معنای سلب حقوق انسانها است؟ اگر اینچنین است که باید گفت در دنیا هرآنکه به دموکراسی اعتقاد دارد سلطنت طلب است چرا که آنچه را که من طرح میکنم تنها در چارچوب دمکراسی مطرح میکنم. در عین حال این را هم باید پذیرفت که صرف بلوچ بودن، جمهوری خواه بودن و یا سوسیالیست بودن دال بر دموکرات بودن نیست. از اصل بحث دور نیافتیم.
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است و غیره. برای بحث و گفتگو طرفین باید در مورد یک سری پیش فرض ها با هم توافق داشته باشند. مثلا هر دو طرف بپذیرند که ماست سفید و دو ضربدر دو میشود چهار. اگر بر سر این موضوع اختلاف عقیده باشد بحث اصولا بی مورد است. اینچنین است در مورد آنچه که بلوچهای جدایی طلب مطرح میکنند. ما با کسانی که میگویند ایرانی وجود نداشته و رضاشاه این نام را بوجود آورده اصلا بحثی نداریم. اما میتوانیم با کسانی که منطق و تاریخ میشناسند و بحث را منطقی و سیاسی مطرح میکنند بحث کنیم. مثلا کسانی که خیلی منطقی و در چارچوب دمکراسی چنین طرح مبحث میکنند؛
«ما نیز تاریخ را ارج می نهیم و آنچه را که جهانیان پذیرفته اند می پذیریم که ایران تاریخ 2500 ساله دارد. ما نیز می پذیریم که بلوچستان هرگز دچار ستم مضاعف و یا ستم ملی نبوده و تمامی مردم ایران حتا ساکنان تهران نیز در طول تاریخ آنچنان که در تمام نقاط جهان مرسوم وبوده مورد ستم خان و بزرگ و رئیس حکومت و یا رئیس ایل بوده اند. اصلا اینها به کنار، اصلا فرض را بر این بگذاریم که بلوچستان گل سر سبد هم بوده و نه تنها ستمی بر آن نمی رفته بلکه خیلی هم از بقیه بیشتر به بلوچستان میرسیدند. اینها را می پذیریم. حال نامش را میخواهید بی وفایی بگذارید، نامردی بگذارید، خیانت بگذارید یا هرچه که دوست دارید، این حق بشری و دموکراتیک ماست که به هر دلیلی که به خودمان مربوط است امروز بخواهیم از شما جدا شویم. ما نمی خواهیم در چارچوب کشور بزرگ و سرفراز ایران زندگی کنیم بلکه کشور مستقل خود را میخواهیم. این هم که کپر نشین خواهیم ماند یا ثروتمند خواهیم شد هم مساله داخلی ماست و به شما مربوطی نیست. بهرحال نه پول نفت شما را میخواهیم و نه امتیازات بودن در چارچوب کشور ایران را. ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان».

تعداد مشاهده: 666 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 187

حجم فایل:112 کیلوبایت

 قیمت: 17,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    حاوی فایل ورد قابل یورایش